اجرای پروژه های عمرانی مقارن با طیف گسترده ای از مخاطرات از تصادفات ماشین آلات گرفته تا سقوط افراد، از تبعات ناخواسته انفجار گرفته تا ریزش زمین و از مسمومیتهای مختلف گرفته تا آسیب دیدگی افراد در اثر سهل انگاری سایر همکاران را شامل میشود. از طرف دیگر، موقتی بودن کارگاههای عمرانی، گستردگی جغرافیایی و پراکندگی محیطهای کاری کارگاهها، پایین بودن سطح عمومی تحصیلات و دانش کارکنان صنعت ساخت و ساز به نسبت سایر صنایع، وجود برخی مسائل فرهنگی، آشفتگی و بی نظمی بسیاری از کارگاههای عمرانی، نرخ بالای برون سپاری و غیره بستری برای بالا بودن نسبی حوادث ناشی از کار در این پروژه ها است. آمار نیز نشان میدهد کارگاههای عمرانی در زمره پرخطر ترین کارگاهها از بین فعالیتهای صنعتی هستند.
تحقیقات حاکی از بالا بودن هزینه های مستقیم و غیر مستقیم حوادث ناشی از کار می باشد. برای مثال، هر حادثه منجر به فوت در محیط های کار، بین شش تا هفت هزار روز کاری را از بین می برد. گفته شده حوادث ناشی از کار حداقل چهار درصد از تولید ناخالص هر کشور را به خود اختصاص می دهد. اکونومیست تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2012 را حدود 500 میلیارد دلار براورد کرده که با چنین نرخی، چنین حوادثی زیان سالانه 20 میلیارد دلاری به اقتصاد ملی وارد می کند.
از سال 1338 که آييننامهحفاظتوبهداشتعموميدركارگاهها به تصویب رسیده تاکنون، اقدامات متعددی در جهت تدوین ضوابط و مقررات ملی ایمنی صورت گرفته و کتابهای متنوعی به رشته تحریر در آمده اند. به عنوان نمونه، اخیرا استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر محمد تقی بانکی کتاب با ارزش ایمنی کارهای ساختمانی را ترجمه کردند و نیز دفتر فنی تدوین ضوابط و معیارها نیز اقدام به انتشار نشریه مدیریت ایمنی در کارگاههای عمرانی نموده است. چنین زحماتی کار بنده را مشکل نمود، تا جایی که بارها دست از قلم برداشته و به این فکر کردم که با وجود کارهای انجام شده و پایین بودن نرخ عمومی مطالعه وجود کتاب جدیدی در این زمینه چه ضرورتی دارد؟ به نظرم رسید پاسخهایم به این سوال کلیدی را به عنوان مقدمه این نوشته با شما در میان بگذارم:
1) با وجود نرخ کاهشی تعداد حوادث مرگبار در دنیا، کشور عزیزمان ایران، با افزایش حوادث ناشی از کار و مرگ ومیر ناشی از آن در دهه 80 شمسی مواجه بوده است و در یک دهه تعداد کشته شدگان بیش از سه برابر شده است. از طرف دیگر، آمار حوادث ناشی از کار طی 20 سال گذشته در کشور های ژاپن و سوئد 20 درصد و در فنلاند 62 درصد کاهش را نشان می دهد. گزاره وضعیت ایران، نگران کننده بوده و گزاره دوم، این امید را می دهد که اگر بخواهیم میشود و یکی از راههای خواستن، نوشتن مکتوبات جدید، تحریر و تصویب قوانین به روز و البته مطالعه، آموزش و به کار بندی آنهاست.
2) در جمع آوری آمار و اطلاعات مرتبط با حوادث، به تنوع و تعدد و گاه تناقضهایی در روش آمارگیری، آمار ارائه شده و تحلیلهای منبعث از آنها برخورد کردم. مثلا، یکی از مشکلات آمار حوادث در ایران، وجود ابهام در آمار افرادیست که تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی نیستند و این شامل تعداد زیادی از کارکنان کارهای ساختمانی میشود. شاید، تلاش بنده و امثال من برای جمع آوری چنین اطلاعاتی جرقه ای برای ایجاد زیرساختهای لازم برای داشتن مبانی آماری دقیق برای تصمیم گیران کشور باشد.
3) اگرچه، در تدوین این کتاب سعی بر حفظ ویژگیهایی چون جامعیت، اختصار و نو بودن ساختار مد نظر بوده است، لیکن عمده مطالب کتاب، از مراجع در دسترس جمع آوری شده و شاید موارد نو کتاب بسیار محدود باشد. با این حال، به نظرم رسید طرح این مباحث در شکلی جدید، شاید به مذاق گروهی از علاقمندان خوشایند افتد و در نتیجه به تسری فرهنگ ایمنی کمک کند. در ضمن، سعی شده فرمها، نمونه طرحهای ایمنی و... در قالب یک لوح فشرده به پیوست کتاب ارائه گردد.
4) گزارش سازمان بین المللی کار در خصوص امکان پیشگیری از 98% حوادث ناشی از کار در جهان بود که بسیار قابل تامل است. در ایران نیز، سقوط از ارتفاع و لغزیدن، سقوط اشیا و شکستگی و ضرب خوردگی در حدود 60 درصد حوادث ناشی از کار را شامل میشود، در حدود 50 درصد حوادث به دست و پای کارکنان آسیب زده است. اینها نشان می دهند برای جلوگیری از حوادث کارگاهی برای افراد، ماشین آلات و اموال پروژه نیاز به اقدامات پیچیده ای نداشته و صرف توجه به ایمنی به ویژه نهادینه سازی فرهنگ پیشگیری میتواند به کاهش تلفات ناشی از حوادث منجر شود. به تازگی به نتایج تحقیقی برخوردم که نشان می داد نرخ حوادث ماشین آلات کارگاههایی که در آن دستگاهها به صورت دوره ای شستشو میشوند بسیار پایین تر از کارگاههایی است که فاقد چنین برنامه منظمی هستند. پس، احساس کردم نگارش کار جدیدی در این موضوع شاید بتواند کمکی به مدیران کارگاهها برای تدوین برنامه های ساده و پر اثر پیشگیرانه باشد.
5) خوشبختانه، اخیرا درسهای مرتبطی در رشته های مختلف دانشگاهی کشور در نظر گرفته شده است. از جمله درس "مدیریت کارگاه و ایمنی" در دوره کارشناسی ارشد رشته مهندسی و مدیریت ساخت تدریس میشود. در نوشتن این کتاب، تلاش بر این بوده تا این کتاب با سیلابس این درس همخوانی داشته تا اساتید محترم بتوانند آنرا به عنوان مرجعی به دانشجویان معرفی کنند.
6) با وجود موارد فوق، تعمدا این کتاب به موضوع ایمنی محدود شده، تا انشاالله در فرصت مناسبی، با کمک متخصصان مربوطه به تألیف کتابهایی در زمینه مسائل بهداشتی و نیز محیط زیست کارگاهها که واقعا مظلوم واقع شده، اقدام نمایم. همچنین، نوشتن قوانین هدفمند انگیزشی در جهت مسئولیت پذیر کردن پیمانکاران، تمرکز بر فرهنگ پیشگیری و اقدامات قانونی در جهت ثبت، بررسی و بهره برداری از آمار حوادث میتواند دستمایه هایی برای تحقیقات آتی باشد.
در پایان، این فرصت را مغتنم دانسته تا قدردان زحمات دوست ارجمندم آقای مهندس علیمحمد حبیب آگهی، دانشجوی گرامی آقای مهندس محمد حسین رفیعی و برادر عزیزم آقای مهندس حمیدرضا روانشادنیا و همه کسانی که از تجارب و کمکهایشان بهره بردم، باشم. امیدوارم با دریافت دیدگاههای صاحبنظران و علاقمندان از طریق وبسایت شخصی بنده به آدرس www.ravanshadnia.com، شاهد اصلاحو ارتقا کتاب در ویرایشهای بعدی باشیم.
مهدی روانشادنیا
بهمن، 1391